عشق خیابانی
 
عشق وعاشقی
شکست عشقی خوردن جوانان
دو شنبه 16 خرداد 1390برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : مسلم یوسفی        

عاقبت تلخ عشق خياباني  
 

روزي که ناآگاهانه به لبخندهاي «ناصر» جواب دادم نمي فهميدم که دستي دستي خودم را دارم در چه گردابي گرفتار مي کنم! آن موقع سال آخر دبيرستان بودم و «ناصر» را هر روز در راه مدرسه مي ديدم.
او به من اظهار عشق و علاقه مي کرد و ارتباط ما در حد نامه و تلفن يک سال طول کشيد تا اين که در بحبوحه کنکور ناصر به اتفاق خانواده اش به خواستگاري ام آمد اما پدر و مادرم با ازدواج ما به شدت مخالفت کردند.
پدرم مي گفت نمي دانم جواني که هنوز به سربازي نرفته با کدام عقل مي خواهد زن بگيرد! با اين وضعيت ارتباط من و ناصر قطع شد و پس از گذشت چند ماه پسر يکي از آشنايان که از هر نظر موقعيت مناسبي براي ازدواج داشت به خواستگاري ام آمد.
من با رضايت پدر و مادرم به سعيد جواب مثبت دادم و ما با هم نامزد شديم، ولي ناصر دست بردار نبود او مدام برايم مزاحمت ايجاد مي کرد و با تهديد مي گفت که انتقام مي گيرم. از اين بابت خيلي ناراحت بودم و افسوس مي خوردم که چرا حالا که شرايط خوبي براي زندگي و ساختن آينده ام به دست آورده ام بايد آتش اشتباهات گذشته ام مرا بسوزاند.
از طرفي مي ترسيدم که مبادا سعيد از قضيه بويي ببرد. مدتي گذشت و هر روز که نامزدم مي آمد تا با هم به بيرون برويم ميمردم و زنده مي شدم . نگاه هاي غضب آلود ناصر عذابم مي داد حتي او يک روز جلو آمد و به شوهرم سلام کرد. رنگ صورتم پريد.
ناصر پرسيد ببخشيد ساعت چند است؟ سعيد هم جوابش را داد و ما به راه خودمان ادامه داديم. هنوز در فکر بودم که موضوع را با پدر و مادرم مطرح کنم که يک روز توي کوچه ناصر به اتفاق دوستش سد راهم شدند و با تهديد چاقو و توسل به زور مرا سوار ماشين کردند. آنها سرم را زير صندلي گرفتند و پس از طي مسافتي خودرو جلوي يک ساختمان توقف کرد.در آن لحظه به محض اين که دوست ناصر پياده شد تا در خانه را بازکند از خودرو پياده شدم و پا به فرار گذاشتم.
من خودم را از دست آن دو جوان شيطان صفت نجات دادم و از همان جا به کلانتري ميدان جهاد مشهد آمده ام تا راهنمايي بگيرم اگر چه هنوز هم مي ترسم که شوهرم از رابطه قبلي ام با ناصر مطلع شود چون فکر مي کنم زندگي را از دست خواهم داد! در پايان تنها توصيه اي که به دختران هم سن و سال خودم دارم اين است که مراقب باشند و فريب دوستي هاي خياباني را نخورند; به خاطر اين که عاقبت خوب و خوشي ندارد.



نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت20:39---30 فروردين 1391
داغ عشق و نرسیدن به عشقت خیلی سخته من دارم دیونه میشم

صابر
ساعت20:16---16 خرداد 1390
مطالب وبلاگت عالیه ولی تنها مشکلی که داری اینه که تبادل خیلی کمی داری باید با هر کسی یا بهتر بگم وبلاگها یا سایتهالیی که بازدید بالایی دارند مثل من تبادل کنی و بعد یک ماه بازدیدت خیلی عالی میشه راستی من تو رو لینکیدمت تو هم منو با عنوان:جدیدترین و عجیب ترین مطالب و ترفندهای روز!!! و با ادرس:www.love-saber.loxblog.com
بلینک ممنونم دوست خوب من بایییییییییییییییییییییییییییی یی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق گمشده و آدرس khofte.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 9
بازدید کل : 32891
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1